آلکاتس کلاسیک نیمه اتوماتیک، که در بوستون در طول و فقط پس از جنگ داخلی تعیین شده است، به دنبال چهار خواهر ماه مارس است که آنها برای غلبه بر فقر تلاش می کنند و به زنان جوان مناسب می روند. مگ، قدیمی ترین، زیبا است اما توسط وسوسه مواد مبهوت؛ جو جادوگر و نویسنده خوبی است؛ بث عاشق موسیقی خجالتی و شیرین است؛ و آمی، جوان ترین، کمی خودخواهانه است اما بسیار اجتماعی و ظریف است. حتی وقتی که دختران مثل همه خواهر و برادران همگی را دوست دارند، آنها خانه دوست داشتنی خود را با هم می پوشانند تا اینکه پدر و مادر خود را از جنگ بازگردانند.
آلکات پیچیده به بررسی تفاوت های غنی روابط خانوادگی و خانوادگی با هر شخصیت می پردازد. خوانندگان Avid Alcott اغلب در یکی از چهار خواهر خود را در مراحل مختلف زندگی خود شناسایی می کنند. داستان کامل آن برای کریسمس، یا هر زمان دیگری از سال؛ نمونه خوبی از رمانتیسم است.
خرید کتاب زنان کوچک
جستجوی کتاب زنان کوچک در گودریدز
معرفی کتاب زنان کوچک از نگاه کاربران
یک کلاسیک! کتاب و فیلم هر دو من را در ... اشک!
مشاهده لینک اصلی
ابتدا این را به عنوان یک نوجوان جوان، شاید 12 یا 13 ساله بخوانم. من آن را دوست داشتم و زمانی که متوجه شدم که تئاتر استپرس این فیلم را به عنوان یک سری مینی فیلمبرداری کرد، تصمیم گرفتم آن را برای جلسه سپتامبر ما اختصاص دهیم. من از اینکه احساساتی بودن این احساس را در هنگام خواندن احساس کردم متعجب شدم. در دنیای مدرن ما شگفت انگیز است که از ابتدای 16 و 15 سالگی Meg و Jo را بخوانیم، که هنوز هم مایل به انجام بازی های باورنکردنی و احمقانه هستند. خواهران جوان، بث و امی، 13 و 12، هنوز به اندازه کافی جوان هستند که با عروسک بازی کنند. دختران به عنوان خواهرها با یکدیگر شوخی می کنند و به شوخی می پردازند و شوخی می کنند، اما آنها مادرشان را تحسین و احترام می گذارند و از او درخواست مشاوره می کنند و سعی می کنند او را به آنها مفتخر کنند و هرگز صحبت نکردند! در شرایط امروز غیر واقعی است، اما خوشحالم که به دوران دیگر بازگردم، و فرار از آنچه ما ظاهرا تبدیل شده ایم. من از این سفر کوچولو در مسیر حافظه لذت می برم، و آن را عالی خواهد بود برای دیدن آنچه که تئاتر شاهکار به ما نشان می دهد.
مشاهده لینک اصلی
این کتاب واقعا خوب بود شما می دانید که کتاب هایی که شما اطمینان دارید، آنچه را که مورد علاقه تان ساخته اید، مطمئن کنید؟ این یکی از آن کتابهاست، اما من سعی خواهم کرد. به هر دلیلی شخصیت ها خیلی قابل اعتماد و مرتبط بودند. همچنین داستانهای آنها تا کنون به دست آمده است، زیرا آنها بر اساس زمان لوئیزا میکلکوتز بود. هر یک از شخصیت های خواهر متفاوت بود اما هنوز هم به اندازه کافی مشابه دیده می شود که آنها خواهران و برادران. از آنجا که من یک خواهر دوقلو دارم، به من کمک کرد، و همزمان هم همزمان و هم متفاوت و مشابه هستند. به این دلایل، همه باید این کلاسیک شگفت انگیز را بخوانند. جو شخصیت مورد علاقه من بود. او باهوش و مصمم بود با وجود مشکالت در مسیرش زندگی خود را انجام دهد. او می خواست نوشتن را انجام دهد و او عشق را پیدا کرد. او خنده دار و مهربان بود و من فکر می کنم که هر دختر می تواند با آن ارتباط برقرار کند، زیرا ما همه زمان ها در زندگی مان داشتیم، وقتی که نمی خواستیم به همراهش بمانیم و جایی که همه دختران دیگر پوشیدند. می خواست با من باشد اما دوست داشتم او خوشحال باشد من نیز خوشحالم که لوری دوست داشتن شخص دیگری را از آنجایی که من هم او را دوست داشتم. پایان بسیار خوب بود و من از خواندن کتاب های دیگر با جو و پسرانش هیجان زده شدم.
مشاهده لینک اصلی
قلب من کمی در حال ذوب شدن است زیرا این کتاب را در نهایت به پایان می رسانم، ذهنم راضی است. این یک کتاب شیرین است، گاهی اوقات خیلی شیرین است، اما مکان های بسیاری وجود دارد که در آن احساس کاملا نقل مکان کردم. اگر 17 ساله بودم، وقتی اولین بار این را خوانده بودم، می توانستم در مورد ماه آن را فرا بگیرم. این داستان از چهار خواهر مارس و خانواده و شادی آنها است. از ابتدا ما قصد داریم ببینیم که چقدر متفاوت هستند. گفتگوها به طور مساوی بین آنها تقریبا غیرمعمول بود و یا شاید به طرز شگفت انگیزی در این خطوط وجود دارد: مگ می گوید: چیزی شایسته و بالغ، جو را با چیزی غریب یا متناقض پاسخ می دهد. بت می گوید چیزی فرشته ای است که می گوید چیزی نابالغ یا مزاحم است (و در موارد خاص خانم مارس با یک کلمه ماتریال، کلمه ای دوست داشتنی، صرفه جویی در روز). به این ترتیب دختران در شادی های خانگی خود، و یک غم و اندوه بزرگ، و در حالی که آنها رشد می کنند، درس های مختلف اخلاقی را آموزش می دهند، که به شیوه ای غالبا آموزنده وارد داستان می شوند. این ویژگی جبران ناپذیر برای من، وقتی که آن را کمی شاداب و عادلانه به نظر می رسید، منحصر به فرد ملایم بود که من آن را بیشتر و بیشتر مشاهده کردم. در واقع، احساس کردم که لحن جادوگر جین آستن را در اینجا و آنجا دیدم (تا آنجا که من مطمئن هستم لوئیزا می Alcott آن را خوانده است)، هر چند این رمان واقعا عاشقانه تر از Austen تا کنون بوده است. چند مثال: برای یک هفته مقدار فضیلت در خانه قدیمی، محله را عرضه می کند. این واقعا شگفت انگیز بود، زیرا همه در یک افسانه آسمانی به نظر می رسیدند، و خود انکار همگی مد بود. (وقتی جو یک نویسنده ای را دوست دارد که کمی نوشیدنی اش را دوست دارد :) رمان نویس بزرگ بین دو دکانر منظم بودن یک آونگ. با توجه به سر و صدای جادویی پر جنب و جوش، او با سرعت زیاد به سرعت سرش را تکان داد و از طریق یک دوره طولانی از نوشتن عاشقانه، عقل سلیم تضعیف نشد، اما نتوانست نجات یابد. (â € | ) آرنج خود را به طور قطع در این دوره از زندگی او acimbo بود (â € |) از این انتخاب کوچک از نقل قول، من می بینم که من بیشتر با Jo گرفته شده است. یکی از نکات کوچکی که من در مورد رمان در رابطه با جو دارد، این است که او به عنوان دخترانی که بیشتر آنها نیاز به اهلی شدن دارد، توصیف شده است، در حقیقت احساس شخصیت پر جنب و جوش و تام پسرانه خود را که بسیار جالب است دسته به طور تصادفی، در رمان دیگری که من در همان زمان خواندم، «خدای در ویرانه ها» اشاره ای به زنان کوچولو بود. در این رمان، یکی از شخصیتهای داستان \"زنان کوچولو\" به عنوان یک رمان درباره زنان باهوش قوی و مجرب شناخته شده است. همه خواهرهای نابینا دوست Louisa May Alcott را دوست داشتند. ... صرفنظر از این که دوست داشتنی و ادای احترام بود، من موضوعات ادبی خیالی یک رمان را درمیان گذاشتم. من این رمان را برای کریسمس شروع کردم، زیرا آن دنیای قدیم است و به نظر می رسد کمی دلپذیر باقی مانده است، که بعضی از خوارکنندگان خانوادگی خانه کوچک در Prarie را به من یادآوری می کند، هرچند با عجله (و لذت بخش تر). اولین جلسه ملاقات با لوری / تدی، پسر بچه بعدی، مرا به باغ راز، یک کتاب جذاب دیگر درباره دوران کودکی و دنیاهای از دست داد، یادآور شد. خواهران مارس در نهایت رشد می کنند تا زنان جوان باشند و همه چیز به طور منظم با یک تعطیلات صورتی زیبا در انتها گره خورده است، دقیقا همانطور که باید در یک رمان آموزشی مانند این باشد. من می توانم ببینم چرا کلاسیک پایدار تبدیل شده است.
مشاهده لینک اصلی
من سالها و سالها گفته ام چقدر این کتاب را دوست دارم، اما متوجه شدم وقتی که من آن را یکشنبه خواندم، ممکن است آن را از کلاس چهارم انتخاب نکنم، زمانی که می خواستم به نام مگ! آیا این امکان وجود دارد؟ من فکر می کنم پس. پس از اتمام آن در بعد از ظهر دوشنبه، من با برخی از دختران صحبت کردم که در آن من متوجه شدم (بله، من با صدای بلند فکر کردن) که این کتاب با مشاوره - مشاوره ازدواج، توصیه پدر و مادر، مشاوره روابط بین فردی بارگذاری شده است. .. و همه چیز خوب است من به طور جدی به این موضوع فکر می کنم، همه باید این کتاب را به عنوان یک بزرگسال بزرگ بخوانند! این خوب است. با گفتن این که، من نمی توانم باور کنم که چقدر گریه کردم که دوباره خواندن آن را داشته باشم. منظورم این است که من از طریق آن گریه کردم! این کمی عجیب بود و من برای آن آماده نشدم. البته من برای این بخش آمادگی داشتم، اما کل کل کتاب را نداشتم. Jo همیشه به نظر دلایل مختلف، خوب و بد بوده است. این فقط یک نمونه از چیزی است که ما مشترک داریم: من کلمات قوی قوی را می خواهم، این چیزی است که او می گوید. من نیز دوست دارم راه را که نویسنده حتی خواننده را به عنوان یک دوست خوب تعلیم می دهد، در میان شادی از انتشار: جوز چشم sparkled، زیرا همیشه دلپذیر به اعتقاد، و ستایش از دوستان است همیشه شیرین تر از یک پانزده روزنامه روزنامه است. فکر می کنم در مورد چیزی شبیه به این به من یادآوری می کنم که از دوستانم خوشحال باشم وقتی خبر خوبی برای به اشتراک گذاشتن دارند. وقتی پدرم فوت کرد، یک دوست از یک نقل قول به نام Deeper than Tears ارسال کرد. در آن، کوری ده بوم می گوید: \"لحظاتی وجود دارد که رنج بسیار عمیق است و به سختی می توان با یک فرد صحبت کرد. پس شادی آن است که بدانید که خداوند درک می کند. @ چندین بار احساس کردم انگار هیچ کس نمی فهمید که احساس کردم، اما می توانم به خدا برگردم. به همین ترتیب، آلکات می گوید: او نمیتوانست صحبت کند، اما اوhold را روی @ گذاشت، و درک گرما از دست انسان دوستانه، گرمای شدید او را تسریع کرد، و به نظر می رسید که نزدیکتر به بازوی الهی او بود که تنها می توانست او را در مشکلاتش حفظ کند من این تفسیر را در مورد ثروت دوست داشتم: ثروت مطمئنا مطلوب ترین چیز است، اما فقر در کنار آفتاب خود قرار دارد و یکی از دلایل استفاده از ناهنجاری، رضایت واقعی است که از کار خشن سر و دست می آید؛ و به الهام از ضرورت، ما نصف نعمت های عاقل، زیبا و مفید دنیا را می پردازیم. این ممکن است بخش مورد علاقه من باشد: اکنون اگر او قهرمان داستان اخلاقی بود، او باید در این دوره زندگی خود را تبدیل به کاملا مقدس، از جهان رها شده است، و در مورد انجام خوب در کلاه گیس افتخار، با تراکت در جیب خود رفته است. اما، می بینید، جو نه یک قهرمان بود؛ او فقط یک دختر انسانی در حال مبارزه بود، مانند صدها نفر دیگر، و فقط به عنوان خلق و خوی پیشنهاد می کرد که طبیعت خود را نادیده بگیرد، غمگین، متلاشیکننده، متورم یا پر انرژی باشد. من این کتاب را دوست دارم. دوستش دارم. همه باید آن را بخوانند
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب زنان کوچک
خرید کتاب زنان کوچک
جستجوی کتاب زنان کوچک در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
ابتدا این را به عنوان یک نوجوان جوان، شاید 12 یا 13 ساله بخوانم. من آن را دوست داشتم و زمانی که متوجه شدم که تئاتر استپرس این فیلم را به عنوان یک سری مینی فیلمبرداری کرد، تصمیم گرفتم آن را برای جلسه سپتامبر ما اختصاص دهیم. من از اینکه احساساتی بودن این احساس را در هنگام خواندن احساس کردم متعجب شدم. در دنیای مدرن ما شگفت انگیز است که از ابتدای 16 و 15 سالگی Meg و Jo را بخوانیم، که هنوز هم مایل به انجام بازی های باورنکردنی و احمقانه هستند. خواهران جوان، بث و امی، 13 و 12، هنوز به اندازه کافی جوان هستند که با عروسک بازی کنند. دختران به عنوان خواهرها با یکدیگر شوخی می کنند و به شوخی می پردازند و شوخی می کنند، اما آنها مادرشان را تحسین و احترام می گذارند و از او درخواست مشاوره می کنند و سعی می کنند او را به آنها مفتخر کنند و هرگز صحبت نکردند! در شرایط امروز غیر واقعی است، اما خوشحالم که به دوران دیگر بازگردم، و فرار از آنچه ما ظاهرا تبدیل شده ایم. من از این سفر کوچولو در مسیر حافظه لذت می برم، و آن را عالی خواهد بود برای دیدن آنچه که تئاتر شاهکار به ما نشان می دهد.
مشاهده لینک اصلی
این کتاب واقعا خوب بود شما می دانید که کتاب هایی که شما اطمینان دارید، آنچه را که مورد علاقه تان ساخته اید، مطمئن کنید؟ این یکی از آن کتابهاست، اما من سعی خواهم کرد. به هر دلیلی شخصیت ها خیلی قابل اعتماد و مرتبط بودند. همچنین داستانهای آنها تا کنون به دست آمده است، زیرا آنها بر اساس زمان لوئیزا میکلکوتز بود. هر یک از شخصیت های خواهر متفاوت بود اما هنوز هم به اندازه کافی مشابه دیده می شود که آنها خواهران و برادران. از آنجا که من یک خواهر دوقلو دارم، به من کمک کرد، و همزمان هم همزمان و هم متفاوت و مشابه هستند. به این دلایل، همه باید این کلاسیک شگفت انگیز را بخوانند. جو شخصیت مورد علاقه من بود. او باهوش و مصمم بود با وجود مشکالت در مسیرش زندگی خود را انجام دهد. او می خواست نوشتن را انجام دهد و او عشق را پیدا کرد. او خنده دار و مهربان بود و من فکر می کنم که هر دختر می تواند با آن ارتباط برقرار کند، زیرا ما همه زمان ها در زندگی مان داشتیم، وقتی که نمی خواستیم به همراهش بمانیم و جایی که همه دختران دیگر پوشیدند. می خواست با من باشد اما دوست داشتم او خوشحال باشد من نیز خوشحالم که لوری دوست داشتن شخص دیگری را از آنجایی که من هم او را دوست داشتم. پایان بسیار خوب بود و من از خواندن کتاب های دیگر با جو و پسرانش هیجان زده شدم.
مشاهده لینک اصلی
قلب من کمی در حال ذوب شدن است زیرا این کتاب را در نهایت به پایان می رسانم، ذهنم راضی است. این یک کتاب شیرین است، گاهی اوقات خیلی شیرین است، اما مکان های بسیاری وجود دارد که در آن احساس کاملا نقل مکان کردم. اگر 17 ساله بودم، وقتی اولین بار این را خوانده بودم، می توانستم در مورد ماه آن را فرا بگیرم. این داستان از چهار خواهر مارس و خانواده و شادی آنها است. از ابتدا ما قصد داریم ببینیم که چقدر متفاوت هستند. گفتگوها به طور مساوی بین آنها تقریبا غیرمعمول بود و یا شاید به طرز شگفت انگیزی در این خطوط وجود دارد: مگ می گوید: چیزی شایسته و بالغ، جو را با چیزی غریب یا متناقض پاسخ می دهد. بت می گوید چیزی فرشته ای است که می گوید چیزی نابالغ یا مزاحم است (و در موارد خاص خانم مارس با یک کلمه ماتریال، کلمه ای دوست داشتنی، صرفه جویی در روز). به این ترتیب دختران در شادی های خانگی خود، و یک غم و اندوه بزرگ، و در حالی که آنها رشد می کنند، درس های مختلف اخلاقی را آموزش می دهند، که به شیوه ای غالبا آموزنده وارد داستان می شوند. این ویژگی جبران ناپذیر برای من، وقتی که آن را کمی شاداب و عادلانه به نظر می رسید، منحصر به فرد ملایم بود که من آن را بیشتر و بیشتر مشاهده کردم. در واقع، احساس کردم که لحن جادوگر جین آستن را در اینجا و آنجا دیدم (تا آنجا که من مطمئن هستم لوئیزا می Alcott آن را خوانده است)، هر چند این رمان واقعا عاشقانه تر از Austen تا کنون بوده است. چند مثال: برای یک هفته مقدار فضیلت در خانه قدیمی، محله را عرضه می کند. این واقعا شگفت انگیز بود، زیرا همه در یک افسانه آسمانی به نظر می رسیدند، و خود انکار همگی مد بود. (وقتی جو یک نویسنده ای را دوست دارد که کمی نوشیدنی اش را دوست دارد :) رمان نویس بزرگ بین دو دکانر منظم بودن یک آونگ. با توجه به سر و صدای جادویی پر جنب و جوش، او با سرعت زیاد به سرعت سرش را تکان داد و از طریق یک دوره طولانی از نوشتن عاشقانه، عقل سلیم تضعیف نشد، اما نتوانست نجات یابد. (â € | ) آرنج خود را به طور قطع در این دوره از زندگی او acimbo بود (â € |) از این انتخاب کوچک از نقل قول، من می بینم که من بیشتر با Jo گرفته شده است. یکی از نکات کوچکی که من در مورد رمان در رابطه با جو دارد، این است که او به عنوان دخترانی که بیشتر آنها نیاز به اهلی شدن دارد، توصیف شده است، در حقیقت احساس شخصیت پر جنب و جوش و تام پسرانه خود را که بسیار جالب است دسته به طور تصادفی، در رمان دیگری که من در همان زمان خواندم، «خدای در ویرانه ها» اشاره ای به زنان کوچولو بود. در این رمان، یکی از شخصیتهای داستان \"زنان کوچولو\" به عنوان یک رمان درباره زنان باهوش قوی و مجرب شناخته شده است. همه خواهرهای نابینا دوست Louisa May Alcott را دوست داشتند. ... صرفنظر از این که دوست داشتنی و ادای احترام بود، من موضوعات ادبی خیالی یک رمان را درمیان گذاشتم. من این رمان را برای کریسمس شروع کردم، زیرا آن دنیای قدیم است و به نظر می رسد کمی دلپذیر باقی مانده است، که بعضی از خوارکنندگان خانوادگی خانه کوچک در Prarie را به من یادآوری می کند، هرچند با عجله (و لذت بخش تر). اولین جلسه ملاقات با لوری / تدی، پسر بچه بعدی، مرا به باغ راز، یک کتاب جذاب دیگر درباره دوران کودکی و دنیاهای از دست داد، یادآور شد. خواهران مارس در نهایت رشد می کنند تا زنان جوان باشند و همه چیز به طور منظم با یک تعطیلات صورتی زیبا در انتها گره خورده است، دقیقا همانطور که باید در یک رمان آموزشی مانند این باشد. من می توانم ببینم چرا کلاسیک پایدار تبدیل شده است.
مشاهده لینک اصلی
من سالها و سالها گفته ام چقدر این کتاب را دوست دارم، اما متوجه شدم وقتی که من آن را یکشنبه خواندم، ممکن است آن را از کلاس چهارم انتخاب نکنم، زمانی که می خواستم به نام مگ! آیا این امکان وجود دارد؟ من فکر می کنم پس. پس از اتمام آن در بعد از ظهر دوشنبه، من با برخی از دختران صحبت کردم که در آن من متوجه شدم (بله، من با صدای بلند فکر کردن) که این کتاب با مشاوره - مشاوره ازدواج، توصیه پدر و مادر، مشاوره روابط بین فردی بارگذاری شده است. .. و همه چیز خوب است من به طور جدی به این موضوع فکر می کنم، همه باید این کتاب را به عنوان یک بزرگسال بزرگ بخوانند! این خوب است. با گفتن این که، من نمی توانم باور کنم که چقدر گریه کردم که دوباره خواندن آن را داشته باشم. منظورم این است که من از طریق آن گریه کردم! این کمی عجیب بود و من برای آن آماده نشدم. البته من برای این بخش آمادگی داشتم، اما کل کل کتاب را نداشتم. Jo همیشه به نظر دلایل مختلف، خوب و بد بوده است. این فقط یک نمونه از چیزی است که ما مشترک داریم: من کلمات قوی قوی را می خواهم، این چیزی است که او می گوید. من نیز دوست دارم راه را که نویسنده حتی خواننده را به عنوان یک دوست خوب تعلیم می دهد، در میان شادی از انتشار: جوز چشم sparkled، زیرا همیشه دلپذیر به اعتقاد، و ستایش از دوستان است همیشه شیرین تر از یک پانزده روزنامه روزنامه است. فکر می کنم در مورد چیزی شبیه به این به من یادآوری می کنم که از دوستانم خوشحال باشم وقتی خبر خوبی برای به اشتراک گذاشتن دارند. وقتی پدرم فوت کرد، یک دوست از یک نقل قول به نام Deeper than Tears ارسال کرد. در آن، کوری ده بوم می گوید: \"لحظاتی وجود دارد که رنج بسیار عمیق است و به سختی می توان با یک فرد صحبت کرد. پس شادی آن است که بدانید که خداوند درک می کند. @ چندین بار احساس کردم انگار هیچ کس نمی فهمید که احساس کردم، اما می توانم به خدا برگردم. به همین ترتیب، آلکات می گوید: او نمیتوانست صحبت کند، اما اوhold را روی @ گذاشت، و درک گرما از دست انسان دوستانه، گرمای شدید او را تسریع کرد، و به نظر می رسید که نزدیکتر به بازوی الهی او بود که تنها می توانست او را در مشکلاتش حفظ کند من این تفسیر را در مورد ثروت دوست داشتم: ثروت مطمئنا مطلوب ترین چیز است، اما فقر در کنار آفتاب خود قرار دارد و یکی از دلایل استفاده از ناهنجاری، رضایت واقعی است که از کار خشن سر و دست می آید؛ و به الهام از ضرورت، ما نصف نعمت های عاقل، زیبا و مفید دنیا را می پردازیم. این ممکن است بخش مورد علاقه من باشد: اکنون اگر او قهرمان داستان اخلاقی بود، او باید در این دوره زندگی خود را تبدیل به کاملا مقدس، از جهان رها شده است، و در مورد انجام خوب در کلاه گیس افتخار، با تراکت در جیب خود رفته است. اما، می بینید، جو نه یک قهرمان بود؛ او فقط یک دختر انسانی در حال مبارزه بود، مانند صدها نفر دیگر، و فقط به عنوان خلق و خوی پیشنهاد می کرد که طبیعت خود را نادیده بگیرد، غمگین، متلاشیکننده، متورم یا پر انرژی باشد. من این کتاب را دوست دارم. دوستش دارم. همه باید آن را بخوانند
مشاهده لینک اصلی