آهنگ سلیمان یک رمان سال 1977 توسط نویسنده آمریکایی تونی موریسون است. این پیروی از زندگی مکون Milkman Dead III، یک مرد آفریقایی-آمریکایی است که در میشیگان زندگی می کند، از زمان تولد تا بزرگسالی.
Milkman Dead در مدت کوتاهی پس از یک محفل محله ای متولد شد که خود را از روی پشت بام در تلاش بیهوده در پرواز گذراند. برای بقیه عمر او نیز تلاش خواهد کرد پرواز کند. تونی موریسون با استفاده از این رمان درخشان، تصور می شود که داستان سیزده ساله را به طرز شگفت انگیزی از جمله Saul Bellow یا گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garsía Márquez) ترجمه می کند. موریسون به عنوان Milkman از شهر روستای بنت به جای ریشه های خانواده اش می گوید، موریسون یک بازی کامل از استریو ها و سحرآمیزان، دروغگو ها و تروریست ها، ساکنان یک دنیای سیاه و سفید را به طور کامل درک می کند.
خرید کتاب سرود سلیمان
جستجوی کتاب سرود سلیمان در گودریدز
معرفی کتاب سرود سلیمان از نگاه کاربران
من می خواهم امتیاز کمتری به دست آورم زیرا من به سادگی از خواندن لذت نمی برم، اما برای این کتاب ارزش دارد که نمی توانم انکار کنم. قدرتمند نوشته شده است، و بینش و تفکر فرهنگی عالی دارد. اما واقعا، من نمی توانستم به خوبی ارتباط برقرار کنم - شاید در بسیاری موارد این موضوع باشد. من نمی توانم آن را بهتر توضیح دهم بدون صرف زمان بیشتری به دنبال آن دوباره از Id می خواهم، بنابراین آن را ترک در این: من احساس روشن است. احساس گرسنگی کردم همه بدون احساس بسیار سرمایه گذاری.
مشاهده لینک اصلی
** در این لحظات کوتاه از برق و اینترنت، از طریق این دیوانگی ایرما، من افکار خواندن خود را ارائه می دهم ... \"فانی و رحمت\"، تونی موریسون در پیشگویی این کتاب می نویسد. â € œBoth شرایط به عنوان مرکزی برای روایت: پرواز به عنوان فرار یا مقابله؛ رحمت خواسته های ناگفته از جمعیت رمان. \"پرواز به عنوان یک موضوع برای من بسیار روشن بود برای اولین بار به عنوان خوانده شده: پیلاتس، زن شرم آور بدون ناخن، که از پرواز به عنوان وسیله ای برای زنده ماندن استفاده می کند؛ مكون مرده، برادر آگاه از پولش، كه از پرواز براي بدست آوردن ثروت استفاده ميكند؛ مکون مرده جونیور، یا میلکمن، پسرش، پروازش نمادی از همه چیز عجیب و غریب است؛ حگار، دختر پیلاته که شب را می خواهد برای شکار کردن مردی که دوست دارد، یکی را که فکر می کند متعلق به او است. بال ها از شرایط ناگوار خارج می شوند. بال ها را به ارتفاع های نامرئی می گیرند. مراقب باشید، بال ها نیز به مکان های پیش بینی نشده منتقل می شوند. پرواز پرنده کوچک، پرواز کردن، مثل سلیمان، برده ای که نسل ها را آزاد کرده است. در سبک موریسون واقعی، زبان قدرتمند است و دارای یک پانچ عاطفی است. لحظات لذتبخش وجود داشت، در حالی که بعضی از عبارات، لحظات خواندن را متوقف میکردم تا اینکه چگونه تونی موریسن با کلمات با هم صحبت میکرد، چگونه زبان خیابان را بالا میبرد. گفت و گو خود را خیره و من را به جیب داستان در داستان می کشد. همچنین لحظاتی وجود دارد که داستانها به طرز عجیبی تاریک و افسانه ای رشد می کنند، زمانی که پروس به شکل شاعرانه ای دست می یابد و گفت و گو به فضای عجیب و غریب مانند غار تاریک استخوان و طلا می پردازد و پیلاطس و شیرین را دنبال می کند. کتاب موریسون مانند هیچ کس دیگری نیست، این برای اطمینان است. شما فکر می کنید که تاریکی تنها یک رنگ است، اما آن را معین نمی کند. پنج یا شش نوع سیاه و سفید وجود دارد. برخی احمقانه، برخی از پشمالوها. بعضی ها فقط خالی هستند برخی مانند انگشتان دست. و هنوز هم نمی ماند این حرکت از یک نوع سیاه و سفید به دیگری تغییر می کند. چیزی که می گوید زمین سیاه است مانند چیزی که چیزی سبز است. چه نوع سبز سبز مانند بطری های من؟ سبز مانند یک ملخ؟ سبز مانند خیار، کاهو، یا سبز مانند آسمان، درست قبل از آن که سست شود تا طوفان؟ خوب، شب سیاه همان راه است. ممکن است یک رنگین کمان باشد. بعدها، مسیر رحمت خود را به وضوح بیان می کند. آیا برای این شخصیت ها رحم وجود دارد؟ مطمئنا برای رحمت و فریاد کمک هایی که برای سنین نادیده گرفته می شود، خشم ناشی از درخواست های نادیده گرفته شده است. لحظاتی وجود دارد که رحمت به سختی مورد نیاز است تا چیزها را حل کند، و در عین حال، او نیز پرواز می کند. رحمت، فریاد زد. اما رحمت از بین رفته است.
مشاهده لینک اصلی
سالهاست که نام ماریسنس را شناور می گذارم، همه ستایش می کنند که چگونه از طریق یک لنز تاریخی به مسائل مهم اجتماعی رسیدگی می کند و زمانی که من بالاخره دستانم را بر روی این کتاب گرفتم، پس از یک خانواده خانوادگی سیاه پوست از طریق یک لحظه محوری در تاریخ آمریکا، ما با هم زدن و بررسی تعاملات پیچیده با یکدیگر و جامعه. از طریق چشم انداز گذشته، خواننده برخی از اسرار ناخوشایند تاریک که خانواده ها را برای نسل ها خالی از سکنی می داند، کشف می کند و ما شاهد آن هستیم که او با شرایط واقعی خشونت آمیز سیاه پوست در اوایل دهه 1900 میلادی آشناست. â € œY شما خودت یک انسان نیستی شما نمیتوانید آنچه را که خودتان ندارید از دست بدهید. فرض کنید شما خود او را انجام دادید آیا واقعا کسی را دوست داشتی که هیچ کس بدون تو نبود؟ شما واقعا کسی را دوست دارید؟ کسی که وقتی از راه بیرون می رود از بین می رود؟ تو نمی دانی، آیا شما؟ و نه او. شما تمام زندگی خود را به او تبدیل می کنید. تمام زندگی شما، دختر. و اگر به معنای آنقدر کوچک است که شما فقط می توانید آن را به دست آورید، آن را به او بدهید، پس چرا باید آن را بیشتر به او یادآوری کرد؟ او نمیتواند بیش از ارزش خود را ارزش ببرد. »این کتاب همیشه جذاب بود، قطعا می توانستم ببینم که چرا موریسون چنین فرقه ای را دنبال می کند؛ رویکرد او به داستان ها، تعادل بین طنز و عمق است ... پروس شاعر وی شخصیت های زندگی، دادن صدای آنها و شخصیت مجزا، همچنین فضای شهر کوچکی در جنوب و دینامیک خانواده را جذب می کنند. روایت نیز تازه به نظر می رسید، همانطور که ما بر روی یک خانواده سیاه طبقه متوسط که دارای مالکیت در آن دوره تاریخی بودند تمرکز کردیم و منجر به بحث کامل درباره تفاوت فرهنگی در جامعه آمریکایی آفریقایی شد. آگاهی از شخصیت های اصلی زندگی مقدس او را به یک فرد متفکر تر تبدیل می کند و احساسات واقعی خود را به تعاملاتش با خانواده اش و دیگر اعضای جامعه می افزاید. â € œ اگر شما تسلیم به هوا، شما می توانید آن را سوار است. â € این داستان عاطفی بود، صحنه های خاص و موضوعات تابو به ما رفته بود، بله در ابتدا من کاملا نمی دانستم چه اتفاقی می افتد به عنوان او تمایل به تغییر چشم انداز بدون هشدار خواننده اما به عنوان داستان پیشرفت آن را احساس بنیادی و روشنگری. این فقط یک کتاب دیگر بود که در مورد مسابقه بحث می کرد (بله آن را در مورد آن صحبت می کند) اما لنزها را گسترش می دهد، نشان می دهد که از دست دادن نابغه به عنوان برخی از بچه ها عبور از آن آستانه بی گناهی را به روبرو شدن با واقعیت و با خشونت اجتماعی سیستم، بیماری روانی، چگونگی انتخاب فعلی ما می تواند بر نسل آینده تاثیر بگذارد ... همانطور که گفتم تجربۀ تازه ای است. یکی از جنبه هایی که باعث ناراحتی من شد، تصویر برخی از شخصیت های زن بود، آن را کمی عجیب و غریب دیدم، آنها به عنوان این جنس گرسنه هستند که باعث حرکت قهرمانانه شخصیت های مردانه می شود. بله، برخی از زنان قوی بودند، اما من آرزو می کنم آنها به خوبی رشد کرده و یا به همان اندازه که شخصیت های مردانه رشد می کنند. من شنیده ام که دیگر کتاب های او حتی بهتر هستند و من نمی توانم صبر کنم تا آنها را در آینده نزدیک ببینم اما اگر دنبال یک داستان پیچیده جنوب شرقی هستید، من این را بسیار توصیه می کنم. \"شاید این چیزی است که همه روابط انسانی را متوقف می کند: آیا من زندگی ام را ذخیره می کنم؟ یا شما آن را می گیرید؟
مشاهده لینک اصلی
من عاشق تونی موریسون هستم، اما واقعا این کار را می کنم، اما این کتاب مانند یک لیمو استاندارد داستان کارگاه می نویسد: هر شخصیت هر دو نام غریبی و برخی ویژگی های قابل توجه دارد. این یک ناف نیست، و این یکی فوقالعاده خوش شانس است، و این یکی از ساختمان ها را می شکند. و هیچ یک از اقتصاد تضمین شده یا دوست داشتنی و یا علاقه شخصی من، جاز وجود دارد. در اینجا، ما باید هر جزئیات را در مورد هر چیزی لعنتی بدست آوریم تا زمانی که من احساس کنم که من از چیزهای کتاب خسته شده ام.
مشاهده لینک اصلی
تونی موریسون می تواند اشتباه انجام دهد من عاشق نوشتنش هستم خواندن کار او چنین تجربه ی عینی است. کلمات به من می خندند، من را بلند می کنند، من را به یک هواپیما دیگر حمل می کنند. نوشتن او موسیقی است به گوش من. آه من عاشق سلیمانز آهنگ شدم مسمومیت او داستانهایی مانند هیچ کس دیگری را نمیگوید.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سرود سلیمان
خرید کتاب سرود سلیمان
جستجوی کتاب سرود سلیمان در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
** در این لحظات کوتاه از برق و اینترنت، از طریق این دیوانگی ایرما، من افکار خواندن خود را ارائه می دهم ... \"فانی و رحمت\"، تونی موریسون در پیشگویی این کتاب می نویسد. â € œBoth شرایط به عنوان مرکزی برای روایت: پرواز به عنوان فرار یا مقابله؛ رحمت خواسته های ناگفته از جمعیت رمان. \"پرواز به عنوان یک موضوع برای من بسیار روشن بود برای اولین بار به عنوان خوانده شده: پیلاتس، زن شرم آور بدون ناخن، که از پرواز به عنوان وسیله ای برای زنده ماندن استفاده می کند؛ مكون مرده، برادر آگاه از پولش، كه از پرواز براي بدست آوردن ثروت استفاده ميكند؛ مکون مرده جونیور، یا میلکمن، پسرش، پروازش نمادی از همه چیز عجیب و غریب است؛ حگار، دختر پیلاته که شب را می خواهد برای شکار کردن مردی که دوست دارد، یکی را که فکر می کند متعلق به او است. بال ها از شرایط ناگوار خارج می شوند. بال ها را به ارتفاع های نامرئی می گیرند. مراقب باشید، بال ها نیز به مکان های پیش بینی نشده منتقل می شوند. پرواز پرنده کوچک، پرواز کردن، مثل سلیمان، برده ای که نسل ها را آزاد کرده است. در سبک موریسون واقعی، زبان قدرتمند است و دارای یک پانچ عاطفی است. لحظات لذتبخش وجود داشت، در حالی که بعضی از عبارات، لحظات خواندن را متوقف میکردم تا اینکه چگونه تونی موریسن با کلمات با هم صحبت میکرد، چگونه زبان خیابان را بالا میبرد. گفت و گو خود را خیره و من را به جیب داستان در داستان می کشد. همچنین لحظاتی وجود دارد که داستانها به طرز عجیبی تاریک و افسانه ای رشد می کنند، زمانی که پروس به شکل شاعرانه ای دست می یابد و گفت و گو به فضای عجیب و غریب مانند غار تاریک استخوان و طلا می پردازد و پیلاطس و شیرین را دنبال می کند. کتاب موریسون مانند هیچ کس دیگری نیست، این برای اطمینان است. شما فکر می کنید که تاریکی تنها یک رنگ است، اما آن را معین نمی کند. پنج یا شش نوع سیاه و سفید وجود دارد. برخی احمقانه، برخی از پشمالوها. بعضی ها فقط خالی هستند برخی مانند انگشتان دست. و هنوز هم نمی ماند این حرکت از یک نوع سیاه و سفید به دیگری تغییر می کند. چیزی که می گوید زمین سیاه است مانند چیزی که چیزی سبز است. چه نوع سبز سبز مانند بطری های من؟ سبز مانند یک ملخ؟ سبز مانند خیار، کاهو، یا سبز مانند آسمان، درست قبل از آن که سست شود تا طوفان؟ خوب، شب سیاه همان راه است. ممکن است یک رنگین کمان باشد. بعدها، مسیر رحمت خود را به وضوح بیان می کند. آیا برای این شخصیت ها رحم وجود دارد؟ مطمئنا برای رحمت و فریاد کمک هایی که برای سنین نادیده گرفته می شود، خشم ناشی از درخواست های نادیده گرفته شده است. لحظاتی وجود دارد که رحمت به سختی مورد نیاز است تا چیزها را حل کند، و در عین حال، او نیز پرواز می کند. رحمت، فریاد زد. اما رحمت از بین رفته است.
مشاهده لینک اصلی
سالهاست که نام ماریسنس را شناور می گذارم، همه ستایش می کنند که چگونه از طریق یک لنز تاریخی به مسائل مهم اجتماعی رسیدگی می کند و زمانی که من بالاخره دستانم را بر روی این کتاب گرفتم، پس از یک خانواده خانوادگی سیاه پوست از طریق یک لحظه محوری در تاریخ آمریکا، ما با هم زدن و بررسی تعاملات پیچیده با یکدیگر و جامعه. از طریق چشم انداز گذشته، خواننده برخی از اسرار ناخوشایند تاریک که خانواده ها را برای نسل ها خالی از سکنی می داند، کشف می کند و ما شاهد آن هستیم که او با شرایط واقعی خشونت آمیز سیاه پوست در اوایل دهه 1900 میلادی آشناست. â € œY شما خودت یک انسان نیستی شما نمیتوانید آنچه را که خودتان ندارید از دست بدهید. فرض کنید شما خود او را انجام دادید آیا واقعا کسی را دوست داشتی که هیچ کس بدون تو نبود؟ شما واقعا کسی را دوست دارید؟ کسی که وقتی از راه بیرون می رود از بین می رود؟ تو نمی دانی، آیا شما؟ و نه او. شما تمام زندگی خود را به او تبدیل می کنید. تمام زندگی شما، دختر. و اگر به معنای آنقدر کوچک است که شما فقط می توانید آن را به دست آورید، آن را به او بدهید، پس چرا باید آن را بیشتر به او یادآوری کرد؟ او نمیتواند بیش از ارزش خود را ارزش ببرد. »این کتاب همیشه جذاب بود، قطعا می توانستم ببینم که چرا موریسون چنین فرقه ای را دنبال می کند؛ رویکرد او به داستان ها، تعادل بین طنز و عمق است ... پروس شاعر وی شخصیت های زندگی، دادن صدای آنها و شخصیت مجزا، همچنین فضای شهر کوچکی در جنوب و دینامیک خانواده را جذب می کنند. روایت نیز تازه به نظر می رسید، همانطور که ما بر روی یک خانواده سیاه طبقه متوسط که دارای مالکیت در آن دوره تاریخی بودند تمرکز کردیم و منجر به بحث کامل درباره تفاوت فرهنگی در جامعه آمریکایی آفریقایی شد. آگاهی از شخصیت های اصلی زندگی مقدس او را به یک فرد متفکر تر تبدیل می کند و احساسات واقعی خود را به تعاملاتش با خانواده اش و دیگر اعضای جامعه می افزاید. â € œ اگر شما تسلیم به هوا، شما می توانید آن را سوار است. â € این داستان عاطفی بود، صحنه های خاص و موضوعات تابو به ما رفته بود، بله در ابتدا من کاملا نمی دانستم چه اتفاقی می افتد به عنوان او تمایل به تغییر چشم انداز بدون هشدار خواننده اما به عنوان داستان پیشرفت آن را احساس بنیادی و روشنگری. این فقط یک کتاب دیگر بود که در مورد مسابقه بحث می کرد (بله آن را در مورد آن صحبت می کند) اما لنزها را گسترش می دهد، نشان می دهد که از دست دادن نابغه به عنوان برخی از بچه ها عبور از آن آستانه بی گناهی را به روبرو شدن با واقعیت و با خشونت اجتماعی سیستم، بیماری روانی، چگونگی انتخاب فعلی ما می تواند بر نسل آینده تاثیر بگذارد ... همانطور که گفتم تجربۀ تازه ای است. یکی از جنبه هایی که باعث ناراحتی من شد، تصویر برخی از شخصیت های زن بود، آن را کمی عجیب و غریب دیدم، آنها به عنوان این جنس گرسنه هستند که باعث حرکت قهرمانانه شخصیت های مردانه می شود. بله، برخی از زنان قوی بودند، اما من آرزو می کنم آنها به خوبی رشد کرده و یا به همان اندازه که شخصیت های مردانه رشد می کنند. من شنیده ام که دیگر کتاب های او حتی بهتر هستند و من نمی توانم صبر کنم تا آنها را در آینده نزدیک ببینم اما اگر دنبال یک داستان پیچیده جنوب شرقی هستید، من این را بسیار توصیه می کنم. \"شاید این چیزی است که همه روابط انسانی را متوقف می کند: آیا من زندگی ام را ذخیره می کنم؟ یا شما آن را می گیرید؟
مشاهده لینک اصلی
من عاشق تونی موریسون هستم، اما واقعا این کار را می کنم، اما این کتاب مانند یک لیمو استاندارد داستان کارگاه می نویسد: هر شخصیت هر دو نام غریبی و برخی ویژگی های قابل توجه دارد. این یک ناف نیست، و این یکی فوقالعاده خوش شانس است، و این یکی از ساختمان ها را می شکند. و هیچ یک از اقتصاد تضمین شده یا دوست داشتنی و یا علاقه شخصی من، جاز وجود دارد. در اینجا، ما باید هر جزئیات را در مورد هر چیزی لعنتی بدست آوریم تا زمانی که من احساس کنم که من از چیزهای کتاب خسته شده ام.
مشاهده لینک اصلی
تونی موریسون می تواند اشتباه انجام دهد من عاشق نوشتنش هستم خواندن کار او چنین تجربه ی عینی است. کلمات به من می خندند، من را بلند می کنند، من را به یک هواپیما دیگر حمل می کنند. نوشتن او موسیقی است به گوش من. آه من عاشق سلیمانز آهنگ شدم مسمومیت او داستانهایی مانند هیچ کس دیگری را نمیگوید.
مشاهده لینک اصلی