… لابد احساس میکرد که دنیا گرم گذشته را از دست داده و برای دیر زیستن با رویایی یگانه بهای گزافی پرداخته است.
لابید از میان برگهی ترسناک به آسمانی ناآشنا نگاه میکرد و به خود میلرزید. از این که میدید چه چیز بدقوارهای است. گلسرخ و چه سرد است آفتاب بر چمن نورسته…
«گتسبی بزرگ» در سال ۱۹۲۵ منتشر شد، اما در اواسط دهه ۱۹۳۰ جلب توجه کرد، و سپس آن را یکی از برترین رمانهای قرن خواندند، آن هم در سرزمینی که در نیمه اول قرن بیستم بهترین رمانها و بهترین نویسندهها را به جهان عرضه کرده بود. گتسبی بزرگ همتایان چندانی در میان رمانهای قرن بیستم ندارد.
خرید کتاب گتسبی بزرگ
جستجوی کتاب گتسبی بزرگ در گودریدز
معرفی کتاب گتسبی بزرگ از نگاه کاربران
یکی از تم های خواندن امسال این است که کتاب های کلاسیک را که در مدرسه خوانده ام را بخوانم و آنها را از طریق چشم بزرگسالان ببینم. این در این نور است که من فستیوال اسکات فیتز جرالدز Gatsby بزرگ را خوانده ام و به آن 3.5 ستاره داده ام. این داستان در طول دوازده سالگی در لانگ آیلند، نیویورک، اتفاق می افتد و داستان این داستان، نسل جدید و جدید، جانبازان جنگ بزرگ و طرفداران رویای آمریکایی است. راوی ما نیک کاراوری است که جانباز جنگی است که به دنبال آینده خود در بازار سهام و اوراق قرضه است. اگر چه جوان است، او به نظر نمی رسد در میان فریبندگی در اطراف او وجود دارد. در این نور است که داستان اتفاق می افتد. اکثر مردم به احتمال زیاد در مورد داستان تام و دیزی بوچانان و جی گاتزبی به نام جیمز گاتز می دانند. همه به یک یا چند راه دیگر به نیویورک آمده اند تا به دنبال رویای آمریکایی باشند. معمولا به داستانهای ثروتمند مانند Gatsbys به قارچ می رسم، اما بر روی دو عنصر کتاب تمرکز کردم که کتاب را پایین تر از سایر کلاسیک ها قرار دادم. اولین عنصر که من دوست نداشتم امور عاشقانه ای بود که در طول کتاب اتفاق افتاد. تام و دیزی به نظر می رسد خوش به حال در سطح ازدواج کرد. در اولین جلسه، آنها نیک را به خانه خود دعوت می کنند تا او را با اردو بیکر حرفه ای گلف باز کند. آنها خانه ظاهری گرم و دختر زیبا دارند و هنوز هم خوشحال نیستند. به جای اینکه با زندگی خود زندگی کنند، هر کدام به جای دیگران با دیگران روبرو می شوند و بعدها با عواقب آن مواجه می شوند. این یک نقطه عطف بزرگ برای من بود، زیرا شخصا بخشی از رویای آمریکایی خود را بهتر می کند تا یک زندگی بهتر برای نسل های آینده را ترک کند، با این حال، بوکانان تصمیم گرفتند که محصولاتی از دهه ناامید کننده ای که در آن زندگی می کردند، باشد. فیتزجرالد تصویری از زندگی در 20 سال است که تحمل کرده است با این حال، این تبدیل به من بود. عنصر دیگری که من برای آن اهمیتی نداشتم، داستان ناهمگونی بود. ما کاملا درباره گاتزبی و پس زمینه او تا انتهای رمان پیدا نمی کنیم. معمولا عدم قطعیت باعث می شود که من بخواهم صفحات را به سرعت بخوانم تا پیچیدگی را بیابم، اما در این مورد خاص، دوست داشتم به زودتر شناخته شود، به این ترتیب، بقیه طرح ها به شکل خودشان شکل می گرفت. با نگاهی به عقب، به اعتقاد من طرح ناپیوسته همراه با شیوه های بی نظیر بوکانان و گاتز بیس زندگی می کند؛ من ترجیح می دهم یک داستان ساده تر را ارائه دهم. گاتزبی یک کلاسیک برای من ترجیح می دهد، و می توانم ببینم که چرا این کتاب در مکاتب خوانده می شود، زیرا به بحث می انجامد، تصاویر، به خصوص نور سبز در انتهای حوض ، که می تواند بسیاری از چیزها را نمادین کند. برای من این نور سبز رویای آمریکایی است، تلاش برای زندگی بهتر، همان چیزی است که گتسبی، بوکانان و نیک کاراوای در طی این رمان تلاش می کنند. اکنون می توانم بگویم که من برای اولین بار در بیست سال گذشته بزرگترین گاتزبی را خوانده ام؛ با این حال، داستان به عنوان بی انتها برای من به عنوان کلاسیک دیگر من خوانده ام.
مشاهده لینک اصلی
همه از شما خوشتان می آید. این WONDERFUL.It غم انگیز بود از من فکر کردم آن را .. اما آن را زیبا بود. محیط من آن چیزی است که من گرفتم .. جهان من فقط در AHH SO GOOD بودم.
مشاهده لینک اصلی
خواندن مجدد Gatsby اعتقاد من را در سحر و جادو جادویی زندگی کلاسیک ادبیات را اصلاح کرد â € œ در باغ های آبی خود مردان و دختران آمدند و مانند خاله ها در میان زمزمه ها و شامپاین و ستاره ها رفت. من سعی می کنم از بیش از حد با صدای بلند فریاد بزنم برای یک رمان، می ترسم که ستایش من ممکن است به سادگی تحسین شود. من نمیتوانم اینجا کمک کنم گتسبی بزرگ، به تازگی تصور کرده است که احساس خستگی می کند، همانطور که من از بدبینی به ادبیات خودم پاک شده ام، با اعتقادات جوان خودم بازسازی شده است که سحر و جادو می تواند در یک نویسنده در کیمیاگری زمان، مکان و ماندگاری تحقق یابد. من این معجون را دیدم - نویسندگان قطعات و چرت و پرت، شانس و الهام بخش - یک طلسم را در مفهوم یک داستان نوشته شده در سکته های زبان به طوری زیبا و واقعی که زمان و مکان را فراتر از آن می گذرانند. همانطور که به عنوان هنر رامبراند و رنوار عجیب و غریب به نظر می رسم، رمان کوتاه اسکات فیتز جرالدز، عشق، حقیقت، اسطوره شناسی و تراژدی را در کلمات به طوری تکان دهنده، فریبنده و زرق و برق دار می نویسد که من به طور کامل شگفت زده می شوم. چه کسی می تواند مواردی مانند این را در یک رمان پر از چنین چیزهایی بنویسد: قلب او سریعتر و سریعتر می شود، زیرا چهره سفید Daisy به خود می آید. او می دانست وقتی که این دختر را بوسید و برای همیشه چشم انداز بی نظیر خود را به تنفس فوری اش داد، ذهن او دوباره مانند ذهن خدا خفه نمی شود. بنابراین او منتظر بود، برای یک لحظه گوش دادن به چنگال تنظیم که بر روی یک ستاره قرار گرفته بود. سپس او را بوسید. در لبش لبخند زد و او مانند یک گل شکوفه کرد و تجسم کامل شد. این هنر است که موجب وحشت می شود و ایمان من را احیا می کند که اگر انسان تنها برای چند لحظه به لحاظ زمانی بتواند انسان را بپوشد، برای دیدن یک آفرینش توسط یکی دیگر از ما به طوری الهی خواهد شد تا زمانی که ما می توانیم خواندن و احترام. من دوم رمان مورد علاقه و مورد علاقه آمریکایی است.
مشاهده لینک اصلی
ظاهرا رنگ زرد و سفید به ترتیب نشان دهنده بیماری و خیر است. پس از آنکه کتاب را به صورت خود خواندم، این را از دوستان من افتخار انگلیسی آموختم و بسیار سپاسگزارم که نباید این را برای یک کلاس بخوانم و مجبورم مقاله های خود را تحلیل کنم که نمادی از وحشیانه نمادین و نثر و غیره و غیره است. تکمیل شده داستان دیگری را بسیار خوب و هیجان انگیز نابود کرد. شخصیت دیزی به نظر می رسد خوب و بی گناه است، اما در هسته او در واقع غرق و بد است. گیلاس در خارج سفید و در داخل زرد رنگ است. انجام دادن! شما! دیدن!
مشاهده لینک اصلی
بله، سه ستاره. از نو. من نمی فهمم چرا فکر می کنم این بار در این زمان متفاوت باشد. این کتاب همیشه توسط شخصیت اصلی ناخوشایند منحرف شده است. آیا او در ذهن او یک فکر واحد دارد؟ جواب منفی. هرکسی جز یک ناظر بیرونی به هرج و مرج ناخوشایند که در اطرافش خشمگین است. و به همین دلیل، من همیشه احساس می کنم از داستان و درام های اطراف دیزی و گاتسبی جدا شده است. عجیب و غریب من تعجب می کنم که آیا این نقل قول ها وجود دارد ... * سرگردان می شود * این بررسی همچنین می تواند در The Eaters کتاب در بر داشت.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گتسبی بزرگ
لابید از میان برگهی ترسناک به آسمانی ناآشنا نگاه میکرد و به خود میلرزید. از این که میدید چه چیز بدقوارهای است. گلسرخ و چه سرد است آفتاب بر چمن نورسته…
«گتسبی بزرگ» در سال ۱۹۲۵ منتشر شد، اما در اواسط دهه ۱۹۳۰ جلب توجه کرد، و سپس آن را یکی از برترین رمانهای قرن خواندند، آن هم در سرزمینی که در نیمه اول قرن بیستم بهترین رمانها و بهترین نویسندهها را به جهان عرضه کرده بود. گتسبی بزرگ همتایان چندانی در میان رمانهای قرن بیستم ندارد.
خرید کتاب گتسبی بزرگ
جستجوی کتاب گتسبی بزرگ در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
همه از شما خوشتان می آید. این WONDERFUL.It غم انگیز بود از من فکر کردم آن را .. اما آن را زیبا بود. محیط من آن چیزی است که من گرفتم .. جهان من فقط در AHH SO GOOD بودم.
مشاهده لینک اصلی
خواندن مجدد Gatsby اعتقاد من را در سحر و جادو جادویی زندگی کلاسیک ادبیات را اصلاح کرد â € œ در باغ های آبی خود مردان و دختران آمدند و مانند خاله ها در میان زمزمه ها و شامپاین و ستاره ها رفت. من سعی می کنم از بیش از حد با صدای بلند فریاد بزنم برای یک رمان، می ترسم که ستایش من ممکن است به سادگی تحسین شود. من نمیتوانم اینجا کمک کنم گتسبی بزرگ، به تازگی تصور کرده است که احساس خستگی می کند، همانطور که من از بدبینی به ادبیات خودم پاک شده ام، با اعتقادات جوان خودم بازسازی شده است که سحر و جادو می تواند در یک نویسنده در کیمیاگری زمان، مکان و ماندگاری تحقق یابد. من این معجون را دیدم - نویسندگان قطعات و چرت و پرت، شانس و الهام بخش - یک طلسم را در مفهوم یک داستان نوشته شده در سکته های زبان به طوری زیبا و واقعی که زمان و مکان را فراتر از آن می گذرانند. همانطور که به عنوان هنر رامبراند و رنوار عجیب و غریب به نظر می رسم، رمان کوتاه اسکات فیتز جرالدز، عشق، حقیقت، اسطوره شناسی و تراژدی را در کلمات به طوری تکان دهنده، فریبنده و زرق و برق دار می نویسد که من به طور کامل شگفت زده می شوم. چه کسی می تواند مواردی مانند این را در یک رمان پر از چنین چیزهایی بنویسد: قلب او سریعتر و سریعتر می شود، زیرا چهره سفید Daisy به خود می آید. او می دانست وقتی که این دختر را بوسید و برای همیشه چشم انداز بی نظیر خود را به تنفس فوری اش داد، ذهن او دوباره مانند ذهن خدا خفه نمی شود. بنابراین او منتظر بود، برای یک لحظه گوش دادن به چنگال تنظیم که بر روی یک ستاره قرار گرفته بود. سپس او را بوسید. در لبش لبخند زد و او مانند یک گل شکوفه کرد و تجسم کامل شد. این هنر است که موجب وحشت می شود و ایمان من را احیا می کند که اگر انسان تنها برای چند لحظه به لحاظ زمانی بتواند انسان را بپوشد، برای دیدن یک آفرینش توسط یکی دیگر از ما به طوری الهی خواهد شد تا زمانی که ما می توانیم خواندن و احترام. من دوم رمان مورد علاقه و مورد علاقه آمریکایی است.
مشاهده لینک اصلی
ظاهرا رنگ زرد و سفید به ترتیب نشان دهنده بیماری و خیر است. پس از آنکه کتاب را به صورت خود خواندم، این را از دوستان من افتخار انگلیسی آموختم و بسیار سپاسگزارم که نباید این را برای یک کلاس بخوانم و مجبورم مقاله های خود را تحلیل کنم که نمادی از وحشیانه نمادین و نثر و غیره و غیره است. تکمیل شده داستان دیگری را بسیار خوب و هیجان انگیز نابود کرد. شخصیت دیزی به نظر می رسد خوب و بی گناه است، اما در هسته او در واقع غرق و بد است. گیلاس در خارج سفید و در داخل زرد رنگ است. انجام دادن! شما! دیدن!
مشاهده لینک اصلی
بله، سه ستاره. از نو. من نمی فهمم چرا فکر می کنم این بار در این زمان متفاوت باشد. این کتاب همیشه توسط شخصیت اصلی ناخوشایند منحرف شده است. آیا او در ذهن او یک فکر واحد دارد؟ جواب منفی. هرکسی جز یک ناظر بیرونی به هرج و مرج ناخوشایند که در اطرافش خشمگین است. و به همین دلیل، من همیشه احساس می کنم از داستان و درام های اطراف دیزی و گاتسبی جدا شده است. عجیب و غریب من تعجب می کنم که آیا این نقل قول ها وجود دارد ... * سرگردان می شود * این بررسی همچنین می تواند در The Eaters کتاب در بر داشت.
مشاهده لینک اصلی